دانلود تحقیق درمورد بررسي رابطه بين كمالگرايي والدين با عزت نفس جرأت ورزي و خودكارآمدي فرزندان
با دانلود تحقیق در مورد بررسي رابطه بين كمالگرايي والدين با عزت نفس جرأت ورزي و خودكارآمدي فرزندان در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بررسي رابطه بين كمالگرايي والدين با عزت نفس جرأت ورزي و خودكارآمدي فرزندان را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بررسي رابطه بين كمالگرايي والدين با عزت نفس جرأت ورزي و خودكارآمدي فرزندان ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بررسي رابطه بين كمالگرايي والدين با عزت نفس جرأت ورزي و خودكارآمدي فرزندان
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:128 صفحه
قسمتی از فایل:
مقدمه:
بيترديد كمال گرايي[1] يكي از ويژگيهاي شخصيتي ميباشد كه ميتواند هم سازنده، مفيد و مثبت باشد و هم نوروتيك و كژ كنش. نيروي انگيزشي هر فرد به سوي رشد و خود شكوفايي است. همه افراد نياز دارند كه تواناييهاي بالقوه خود را تا بالاترين اندازه ممكن شكوفا كنند و به رشدي فراتر از رشد كنوني خود دست يابند. گرايش طبيعي افراد حركت از مسير تحقق تواناييهاي بالقوه خودش است، هرچند ممكن است در اين راه با برخي موانع محيطي و اجتماعي رو به رو شوند. البته رسيدن به كمال و شكوفا ساختن استعدادها و تواناييهاي نهفته و بالقوه فرد به خودي خود بسيار ارزشمند است و در اين وادي كمالگرايي امري مثبت و پسنديده است ولي آنچه كه به آن اشاره شده است جنبه افراطي يا منفي كمالگرايي است.
كلي اينك[2](1998) كمالگرايي را اعتقاد فرد به كامل بودن و احساس اضطراب و فشار رواني بالا و ترس از اين كه نتواند مطابق انتظارات خود زندگي كند، تعريف ميكند.
طبق نظريت (1984) كمالگرايي يك پديده ناتوان كننده شايع است و كمالگرايان به حالات عاطفي منفي مثل احساس گناه، احساس شكست، عزتنفس پايين و مسامحهكاري حساس هستند.
اغلب نظريهها بر اين باورند كه عزتنفس[3] ويژگي ديرپاي شخصيت است و به برخي سطوح كلي و فرضي خود ارزيابي و حرمت نفس اشاره دارد. به بيان ديگر دركي است كه فرد از خود دارد، ولي اين درك باداوريهاي ارزشي همراه است و در برگيرندهي ميزاني از حرمت نفس و خويشتنپذيري ميباشد (اسلامي نسب، 1373). برخي از محققين رابطه عزتنفس و خويشتن را ناشي از مقايسههاي اجتماعي ميدانند، بدين معنا كه جنبههايي از خويشتن از راه مقايسه خود با اشخاص مهم ديگر براي شخص شكل ميگيرد. به اعتقاد اين پژوهشگران، خودآرماني كه رابطه نزديكي با كمالگرايي دارد ميتواند نتيجه مقايسه اجتماعي با افراد باشد. اين مفهوم با كمالگرايي ديگر مدار در نظريه هيويت[4]و همكاران (1991) همپوشاني دارد. ميسيلدين[5](1963) نيز مشاهده كرد كه عزتنفس پايين و ناخشنودي از خود از عناصر كليدي كمالگرايي هستند.
در چند دهه اخير توجه زيادي به مبحث جرأتورزي[6]شده است كه خود نشانگر اهميت اين جنبه تعامل اجتماعي است. به عقيده ريس و گراهام[7](1991) جرأتورزي يعني توانايي ابراز خويشتن به گونه صريح، مستقيم و مناسب، ارج نهادن به احساس و فكر خود و شناخت نقاط قوت و ضعف خويشتن. در واقع جرأتورزي به معني احترام گذاشتن به خود و ديگران است. يكي از صفاتي كه فرد را مستعد و آماده فشار رواني ميكند سطح پايين جرأتورزي است، يعني فرد در اظهار باورهاي شخصي، نگرشها و احساسات دچار مشكل است و نميتواند در برابر چشمداشتهاي بيش از حد ديگران واكنش نشان دهد. سطح پايين جرأتورزي اغلب با گرايش شديد كمالگرايانه همراه است، يعني فرد هر چيزي را «درست و كامل» ميخواهد، چنين شخصي ميخواهد همه چيز را در كنترل داشته باشد و كارهايش مورد پسند همه قرار گيرد و همين موضوع ميتواند به سطوح بالايي از ناكامي و فشار رواني بينجامد