دانلود تحقیق درمورد بررسي موانع بهره گيري از تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري
با دانلود تحقیق در مورد بررسي موانع بهره گيري از تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق بررسي موانع بهره گيري از تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق بررسي موانع بهره گيري از تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد بررسي موانع بهره گيري از تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:108 صفحه
قسمتی از فایل:
مقدمه :
تکنولوژی آموزشی درعرصه های متعدد کارايي خود را نشان داده است. هر فرد، سازمان يا نهادی که از روشهای پيشنهادی علم تکنولوژي آموزشی بهره گرفته، بيش از پيش بر بهره وری و اثر بخشی خود افزوده است.
تکنولوژی آموزشی در آموزش و پرورش به سان چراغی است که درپيش پای روندگان راه آموزش نهاده است، تا با پرتوافکنی خود راههای ناشناخته و تاريک را روشن سازد.
در جهان1 امروز تکنولوژی آموزشی به مفهوم رويکردی بر چگونگی آموزش در ارتباط با اهداف توانسته است باتکيه بر اصول و يافته های علمی و به ويژه روانشناسی يادگيری ، ابزار وسائل در دسترس را،اعم از اشياء ساده ای همانند گچ و تابلوی کلاس و يا دستگاه پيچيدهای مانند کامپيوتر، برای بهينه کردن آموزش و بالا بردن کيفيت آن به خدمت گيرد و علاوه براين ، شيوه هايي نشان دهد كه دانش آموزان با مطالب درسي خلاقانه برخورد كنندو با راهنمايي معلمان خويش ، اقدام به تهيه و توليد برخي از مواد آموزشي مورد نياز نمايند و در اين راه علايق و مهارتهاي خود را بكار گيرند تا نتايج مطلوب از آموزش حاصل شود .
امورزه منظور از تكنولوژي آموزشي ديگر كاربرد مواد آموزشي نيست ، بلكه به معناي مهندس آموزشي ، طراحي و معماري آموزش است . به ديگر سخن مهندسي يك فرايند تعليم و تربيت است . بنابراين همانطور كه يك ساختمان نياز به طراح و مهندي و معمار دارد ، يك نظام آموزشي نيازمند تكنولوژي آموزشي است
-والتر، اي، ويتيچ- چارلز، اف، شولز، تكنولوژي آموزشي(ماهيت و كاربرد) ترجمه ايرج اعتماد، شيراز- رهگشا- 1373 ص9.
از طرف ديگر ، در زماني زندگي مي كنيم كه هيچ يك از معلمان به تنهايي قادر نيست با تغييرات موجود حتي در رشته هاي تخصصي پيش برود تنها جبران فاصله سرعت تحولات و عقب ماندگي هر انسان مددجويي از وايل مختلفي است كه تكنولوژي نوين در اختيار ما قرار داده است . لذا درمي يابيم كه اگر آموزش و پرورش برپايه علمي استوار نباشد هرگز به صورت فعاليتي ثمر بخش و موثر در نخواهد آمد و هميشه به شكل كاري بي نظام و آشفته باقي خواهد ماند ، به عبارت ديگر پايبند بودن به آموزش سنتي و بدون توجه به آخرين تغييرات و تحولات علمي تنها تنها نتيجاي كه مي تواند داشته باشد تربيت دانش آموزاني با سواد اندك و غير كاربردي است كه هيچ گونه تأثير مثبتي،نه در زندگي شخصي خود و نه در توسعه اقتصادي كشور نمي توانند داشته باشند.
از طرفي متأسفانه هنوز مفهوم تكنولوژي آموزشي در جامعه آموزشي و پرورشي كشور ما به درستي شناخته نشده هنوز هم شناخت عدهء زيادي از معلمان از تكنولوژي آموزشي، همان وسايل سمعي و بصري يا كمك آموزشي است، در حاليكه اطلاع از مفهوم جديد تكنولوژي آموزشي مستلزم مطالعه از تكنولوژي آموزشي ، نظريات تدريس، يادگيري ، تحليل هدفهاي آموزشي، كارايي و جايگاه رسانه ها در امر آموزش است. و بر اين اساس بايد مسؤلان آموزش و پرورش كشور و معلمان و دست اندركاران تعليم و تربيت ضروت و شناخت و استفاده از تكنولوژي آموزشي را بيش از هر زمان ديگر
احساس كنند. چرا كه پيشرفت سريع و تؤام با جهش هاي بلند در علوم تكنولوژي در قرن حاضر وظيفة بسيار سنگيني را در قياس با ادوار گذشته بر دوش همه مسؤلان اجتماعي در سطح تصميم گيري به ويژه بر عهدة مسؤلان آموزش و پرورش كشور قرار داده است.
(( همچنين تكنولوژي در صورتي مي تواند حلال مشكلات و راهگشاي مسايل آموزشي باشد كه روي همه ابعاد شامل نظام برنامه ريزي درسي، نظام ارزشيابي، نظام استخدام و تربيت معلم، سازمان مدرسه ها ، سازمان مديريت و برنامه ريزي آموزشي است ، نكته حائز اهميت اين است كه بدبيني بسياري از معلمان نسبت به استفاده از وسائل و روش هاي نوين آموزشي ، خود عامل بازدارنده اي است كه بايد باملاحظات حرفه اي به خوش بيني تبديل شود ، البته دركنار آماده سازي تجهيزات سخت افزاري مورد نياز براي استفاده از روش هاي مدرن آموزشي ، آماده سازي معلمان براي مهارت ورزي در اين زمينه نيز يكي از چالش هايي ست كه توسعه تكنولوژي آموزشي با آن روبروست ، بااين حال دركنار عوامل تسهيل كننده و اميدوار كننده هم وجود دارد براي مثال رايانه در آموزش ابزاري ست براي تقويت و چاشني آموزش از طريق سخنراني و يادگيري ازطريق گوش دادن براي تبديل دانايي به توانايي ، دانش آموز بايد نقش فعالي رادرفرايند يادگيري ايفا كند . او نبايد براي دريافت اطلاعات ، تنها به كتاب درسي و سخنراني معلم دركلاس اكتفا كند ازاين طريق كمتر مي تواند آموخته هاي خود را در موقعيت هاي جديد به كار گيرد و مشكلي را حل كند .اغلب معلمان دانش آموزان را به شيوه سخنراني ( الگوي شنيداري ) آموزش مي دهند . در حالي كه امروزه نتايج روانشناسي يادگيري نشان مي دهد كه دانش آموزان در كلاس به شيوه هاي گوناگون
( شنيداري ، ديداري ، جنبشي ) ياد مي گيرند . حال اگر معلمي به شيوه سخنراني آموزش بدهد اكثر دانش آموزان در گروه ديگر از رهنمودها و آموزش هاي كلاسي معلم محروم مي مانند و بي شك در يادگيري خود با مشكلاتي مواجه ميشوند . بنابراين براي فعال كردن دانش آموزان در كلاس در فرايند يادگيري ، معلمان بايد درشيوه هاي آموزشي خودتجديد نظر كنند . ( عادل يغما- مجله تكنولوژي آموزشي ) در نتيجه همانطور كه بالا گفته شد آموزش و پرورش نقش بسيار مهمي را در اين زمينه بر عهده دارد . اميدوارم با نگارش اين پايان نامه با عنوان « بررسي موانع يادگيري از تكنولوژي و وسايل كمك آموزشي در فرايند تدريس و يادگيري » توانسته باشم گامي هرچند ناچيز در جهت شناخت موانع و محدوديت هاي موجود در بكار گيري تكنولوژي آموزشي در فرايند تدريس و پيشرفت فرهنگ استفاده از تكنولوژي آموزشي در نظام تعليم و تربيت كشورمان برداشته باشم.
انشاالله
پژوهشگــــر
بيان مســاله :
تكنولوژي آموزشي در كشور ما تقريبا از دروس ناشناخته است ، با وجود تلاش هاي مسئولان آموزش و پرورش و بعضي از استادان من كه قدم هايي در اين راه برداشته اند ليكن در رابطه با شناخت تكنولوژي آموزشي و استفاده از آن در نظام كشورمان كمتر كار شده است و در نتيجه هنز هم شناخت عده زيادي از معلمان از تكنولوژي آموزشي همان وسائل سمعي و بصري يا وسايل كمك آموزشي است .
از طرفي دنيايي كه ما در آن زنگي مي كنيم پيوسته در حال تغيير است . پل لانكران1 در اين مورد چنين مي نويسد : « از يك دهه تا دهه ديگر ، انسان با چنان تغيير وسيع مادي، معنوي و اخلاقي در جهان روبرو مي شود كه تغييرهاي ديروز ديگر نمي توانند جوابگوي احتياجات امروز باشند، مضافاَ اينكه در اين مسابقة تغيير اغلب مغزها از تغيير سازمانها عقب مي مانند».
بنابراين آموزش و پرورش بايد قابليت يادگيري را در فراگيران ايجاد كند تا آنان بالقوه قادر به انطباق خود با شرايط حاصل از تغيرات مداوم دانش بشري باشند.از طرفي اين واقعيت را بايد پذيرفت كه ديگر عصر معلم به عنوان يگانه قادر مطلق و تنها نيروي صاحب اقتدار ياددهي برآمده و آموزش سينه به سينه، شيوه هاي سنتي تدريس و تكيه بر تئوري محض در يادگيري ، براي پاسخ گويي به زمينه هاي نامحدود پيش بيني نشده حاصل از تنوع تغيير در تحولات دانش بشري كارايي لازم را نداشته و جوابگوي ضرورتهاي آموزش زمان ما نيست، چرا كه شاگردان در عصر ما خارج از كلاسهاي درس در جريان فراگيري ناخداگاه وسايلي قرار مي گيرند كه تكنولو|ي آموزشي و تكامل مداوم آن به خدمت اجتماع گمارده است و به دنبال افزايش معلومات دانش آموزان سطح توقعات آنان از دانش و آگاهي معلمان به طور وسيعي بالا رفته است كه علاوه بر معلم، كتابخانه نيز به تنهايي نمي تواند منبع كسب اطلاعات دربارة همة علوم وفنون تازه دنيا آموزش و پرورش و نيازهاي آموزشي آنان باشد.